English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7579 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
Other Matches
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
visualreport U گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
recitetion U گزارش شز
report generator U گزارش زا
account U گزارش
reported U گزارش
report U گزارش
reports U گزارش
reportage U گزارش
to give forth U گزارش دادن
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
blue bell U گزارش جنایت
technical report U گزارش فنی
commentaries U گزارش رویداد
status report U گزارش وضعیت
survey report U گزارش بازرسی
reports U گزارش دادن
report program U برنامه گزارش
accident reporting U گزارش حادثه
viva report U گزارش شفاهی
viva voting U گزارش شفاهی
wrap up U گزارش خلاصه
expertise U گزارش اهل فن
commentary U گزارش رویداد
reported U گزارش دادن به
journals U گزارش روزانه
journal U گزارش روزانه
visualreport U گزارش بصری
turn in <idiom> U گزارش دادن
annual report U گزارش سالانه
annual report U گزارش سالیانه
log U گزارش سفرهواپیما
reportable U گزارش دادنی
logs U گزارش سفرهواپیما
report progarm generator U مولدبرنامه گزارش
action U گزارش وضع
actions U گزارش وضع
report progarm generator U تولیدبرنامه گزارش
report writer U نویسنده گزارش
command report U گزارش فرماندهی
rpg U مولدبرنامه گزارش
story U روایت گزارش
submit a report U گزارش دادن
subemit a report U گزارش دادن
reports U گزارش دادن به
reports U گزارش دیدبانی
blue bark U گزارش حرکت
blue bell U گزارش بدرفتاری
school report U گزارش اموزشگاه
situation report U گزارش وضعیت
bruit U گزارش سروصدا
report writer U گزارش نویسی
returns U گزارش رسمی
return U گزارش رسمی
edit line U خط گزارش وضعیت
return U گزارش دادن
reported U گزارش دیدبانی
flash report U گزارش انی
final report U گزارش نهایی
returned U گزارش دادن
returns U گزارش دادن
returning U گزارش رسمی
returning U گزارش دادن
error report U گزارش خطا
periodic report U گزارش دورهای
returned U گزارش رسمی
quarterly report U گزارش سه ماهه
report generator U مولد گزارش
press report U گزارش خبری
minute U گزارش وقایع
account U اهمیت گزارش
detailed report U گزارش مشروح
hot report U گزارش مهم
report U گزارش دادن
report generation U تولید گزارش
reported U گزارش دادن
internal report U گزارش داخلی
report U گزارش دیدبانی
management report U گزارش مدیریت
report U گزارش دادن به
report file U فایل گزارش
bills U گزارش جریان دعوی
super visum corporis U گزارش معاینه جسد
journal book U دفتر گزارش روزانه
weekly progress report U گزارش هفتگی کار
call-up U دستور ارسال گزارش
call-ups U دستور ارسال گزارش
According to the riport . U بقرار این گزارش
misreport U اشتباه گزارش دادن
flash report U گزارش برق اسا
hearing U رسیدگی بمحاکمه گزارش
bill U گزارش جریان دعوی
hearings U رسیدگی بمحاکمه گزارش
logbook U گزارش روزانه سفرکشتی
call up U دستور ارسال گزارش
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
snap report U گزارش فوری یا انی
logs U گزارش سفرنامه کشتی
progress report U گزارش پیشرفت کار
docking report U گزارش تعمیر ناو
contact report U گزارش اخذ تماس
to give an account of U گزارش و توضیح دادن
log U گزارش سفرنامه کشتی
progress reporting U گزارش پیشرفت کار
reportedly U طبق گزارش یا شایعه
draft report U گزارش نیمه نهایی
project technical report U گزارش فنی طرح
project technical report U گزارش فنی پروژه
annual financial statement U گزارش مالی سالانه
exception reporting U گزارش گیری مخصوص
evaluation report U گزارش ارزیابی وضعیت
schedule report U گزارش زمانبندی شده
periodic intelligence report U گزارش نوبهای اطلاعاتی
report of survey U گزارش تحقیقات یا بررسیها
to report [to a body] U گزارش دادن [به اداره ای]
interim report U گزارش پیشرفت کار
reportable items U اقلام قابل گزارش
docking report U گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
neither report was correct U هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
he gave an a of the battle U گزارش ان جنگ راشرح داد
journal U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
report generator U برای تامین گزارش کامل
journals U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
returning U گزارش نهایی هیات تحقیق
returned U گزارش نهایی هیات تحقیق
city article U گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
request mast U گزارش از طریق سلسله مراتب
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
return U گزارش نهایی هیات تحقیق
fitness report U گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
system log U گزارش روزانه عملیات سیستم
air control and reporting center (c.r.c. U مرکز کنترل و گزارش هوایی
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
this report is incredible U این گزارش را نمیتوان باورکرد
landing, storage, delivery U تخلیه
disembarkation U تخلیه
unstuffing U تخلیه
emptying U تخلیه
evacuation U تخلیه
discharged U تخلیه
LSD U تخلیه
evacuating U تخلیه
evacuated U تخلیه
discharge U تخلیه
stripping U تخلیه
evacuates U تخلیه
evacuate U تخلیه
unloading U تخلیه
exhausts U تخلیه
depletion U تخلیه
exhaust U تخلیه
discharges U تخلیه
[results were] satisfactory U رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
nudets U سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
chart U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
rpg U Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
charting U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
White Paper U گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers U گزارش هیئت دولت نامه سفید
i saw the report in the rough U من پیش نویس این گزارش رادیدم
inkling U اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
charts U گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
discharge resistance U مقاومت تخلیه
discharges U تخلیه الکتریکی
education pipe U لوله تخلیه
discharge of chips U تخلیه براده ها
electric discharge U تخلیه الکتریکی
discharge recorder U تخلیه نگار
discharge pressure U فشار تخلیه
discharge opening U مجرای تخلیه
discharge opening U راهگاه تخلیه
discharge nozzle U فواره تخلیه
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
discharges U تخلیه بار
discharge valve U سوپاپ تخلیه
drain plug U پیچ تخلیه
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
sluices U دریچه تخلیه
discharging wharf U اسکله تخلیه
sluiced U دریچه تخلیه
discharging berth U اسکله تخلیه
discharger of a capacitor U تخلیه خازن
sluice U دریچه تخلیه
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
discharge velocity U سرعت تخلیه
relief well U چاه تخلیه
Recent search history Forum search
1set the record straight
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com